ایران توران میخواهد و تورانها هرگز نمیمیرند
جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ق.ظ
سلطانی :
۶۰ سال پیش وقتی کودکان صرفا نانخوری بودند بر سفرهٔ پدر و مادرشان، باید میافتادند و بر میخواستند و آفتابها و بارانها میدیدند تا از آب و گل درآیند؛
توران خانم میرهادی با کولهباری از دانش در حوزه علوم تربیتی و کودکان از سوربن به ایران آمد، کودکستان فرهاد را برای فرزندان ایران تاسیس کرد، «نظام نهاد کودکی» را همزمان با تاسیس یونیسف در دوران بلبشوی بعد از جنگ جهانی دوم در ایران راهاندازی کرد، همچون چوبی سترگ که زیر تکتک نهالها میماند تا راستقامت و رو به خورشید سر به آسمان بکشند جان و حیات خود بر سر بالندگی کودکان ایران گذاشت، «شورای کتاب کودک» را راهاندازی نمود تا جان تشنهٔ کودکان این سرزمین را با «ادبیات» سیراب کند؛ تا صلح را در ریشهٔ نسلها جاری کند. هدایت و راهبری «فرهنگنامه کودک و نوجوانان ایران» را بر عهده گرفت تا بذر دانش و اکتشاف در دل کودک و نوجوان بکارد.
بعد از ۶۰ سال تلاش در مجموعه «گفتگو با زمان» در پاسخ به این پرسش که «رمز خستگی ناپذیری و انگیزه بیپایان برای خدمت به فرهنگ صلح و دوستی شما چیست؟» میگوید: سختیها به من یاد دادند همهچیز را غنیمت بشمارم و تا زمانی که نفس میکشم، بکوشم خدمت کنم و هر کاری که از دستم برای هر کسی بر میآید انجام بدهم. در تمام عمرم هم شاگرد بودهام و هم معلم. آنچه را بلد بودهام یاد میدادم و آنچه را بلد نبودم یاد میگرفتم. و این جریان هنوز هم ادامه دارد و چون شاگرد خوبی هستم و بسیار میآموزم، خسته نمیشوم.»
توران میرهادی همواره نگران آموزش مفاهیم و پرورش مهارتهای کودکان بود و میگفت: «بزرگترین خطری که امروز آموزش و پرورش ما را تهدید میکند، عامل اسارتبار رقابت است؛ برای تربیت انسان سازنده باید رقابت را به همکاری و همیاری بدل کنیم.»
امروز ۱۸ آبان ۱۳۹۵ توران خانم میرهادی بذرهایش را کاشت و علفهای هرز را هرس کرد و آب امید و عشق بر پایشان ریخت و رفت. ایران امروز تورانها میخواهد تا این بذرها به بار نشینند؛ بذر صلح و دوستی، بذر عشق و آگاهی، بذر شادی و مهربانی...
ما معلمان و مربیها امروز باید با توران خانم همپیمان شویم که اینبار سنگین را به منزل خواهیم رساند و از او میخواهیم بعد از ۶۰ سال جوشش عشق آرام بخوابد.
ایران توران میخواهد و تورانها هرگز نمیمیرند
۶۰ سال پیش وقتی کودکان صرفا نانخوری بودند بر سفرهٔ پدر و مادرشان، باید میافتادند و بر میخواستند و آفتابها و بارانها میدیدند تا از آب و گل درآیند؛
توران خانم میرهادی با کولهباری از دانش در حوزه علوم تربیتی و کودکان از سوربن به ایران آمد، کودکستان فرهاد را برای فرزندان ایران تاسیس کرد، «نظام نهاد کودکی» را همزمان با تاسیس یونیسف در دوران بلبشوی بعد از جنگ جهانی دوم در ایران راهاندازی کرد، همچون چوبی سترگ که زیر تکتک نهالها میماند تا راستقامت و رو به خورشید سر به آسمان بکشند جان و حیات خود بر سر بالندگی کودکان ایران گذاشت، «شورای کتاب کودک» را راهاندازی نمود تا جان تشنهٔ کودکان این سرزمین را با «ادبیات» سیراب کند؛ تا صلح را در ریشهٔ نسلها جاری کند. هدایت و راهبری «فرهنگنامه کودک و نوجوانان ایران» را بر عهده گرفت تا بذر دانش و اکتشاف در دل کودک و نوجوان بکارد.
بعد از ۶۰ سال تلاش در مجموعه «گفتگو با زمان» در پاسخ به این پرسش که «رمز خستگی ناپذیری و انگیزه بیپایان برای خدمت به فرهنگ صلح و دوستی شما چیست؟» میگوید: سختیها به من یاد دادند همهچیز را غنیمت بشمارم و تا زمانی که نفس میکشم، بکوشم خدمت کنم و هر کاری که از دستم برای هر کسی بر میآید انجام بدهم. در تمام عمرم هم شاگرد بودهام و هم معلم. آنچه را بلد بودهام یاد میدادم و آنچه را بلد نبودم یاد میگرفتم. و این جریان هنوز هم ادامه دارد و چون شاگرد خوبی هستم و بسیار میآموزم، خسته نمیشوم.»
توران میرهادی همواره نگران آموزش مفاهیم و پرورش مهارتهای کودکان بود و میگفت: «بزرگترین خطری که امروز آموزش و پرورش ما را تهدید میکند، عامل اسارتبار رقابت است؛ برای تربیت انسان سازنده باید رقابت را به همکاری و همیاری بدل کنیم.»
امروز ۱۸ آبان ۱۳۹۵ توران خانم میرهادی بذرهایش را کاشت و علفهای هرز را هرس کرد و آب امید و عشق بر پایشان ریخت و رفت. ایران امروز تورانها میخواهد تا این بذرها به بار نشینند؛ بذر صلح و دوستی، بذر عشق و آگاهی، بذر شادی و مهربانی...
ما معلمان و مربیها امروز باید با توران خانم همپیمان شویم که اینبار سنگین را به منزل خواهیم رساند و از او میخواهیم بعد از ۶۰ سال جوشش عشق آرام بخوابد.
ایران توران میخواهد و تورانها هرگز نمیمیرند