تقدیم به دبیران بزرگوار و فارغ التحصیلان عزیز دبیرستان دکتر نصیری
برای حضور در گردهمائی دبیران و فارغ التحصیلان این دبیرستان خاطره انگیز در ترافیک شدید گرفتار شده بودم فی البداهه این ابیات را روی کاغذ همراهم
یادداشت کردم .نقص هایش را به کمال خودتان ببخشید :
شادم امروز ، چونکه می بینم
سرورانم، دبیر و با فر هنگ !
تربیت کرده اند ، شاگردان
همگی عالم و ....جناب سرهنگ!
شرو شورند ولی وفا دارند
همگی ......این هوا ! صفا دارند
آن یکی مردحق ! پزشکی خوب
وان دگر ،فکر کودکان با چوب !!
آن یکی چون شما دبیر شده
دست شاگردکان لات ! اسیر شده !
راستی یادم رفت ، میرخلیلی ! سفیرشده
نجفی - حاجی و فانی وزیر شده
وان دگر بیژنی ست ، مه رخسار !
رفقا .......ممدلی ، شده ، تیمسار !
وقتی ،اکبر که عاشق فیلمست ! شد : مهندس کلایه ، برجک ساز !
می شود مرتضا هم : عینک ساز !
خوش صدای اردان هم دلبری کند با ساز
وان یکی شاگرد ، که چون جانه
سالها بود : مدیر بر شفا خانه !
همکلاس عزیزمان ، پرویز ! صحبتی جان ، بشین ، نکن ، ویز ویز !
صحبتی جان من - امیر با عزت
هست چونان شما ، دبیر با غیرت
دوستان شفیق و نام آور
هر یک از دیگری فزون به هنر
یاد عباس و ممد و اکبر
بی ریائی و مهرشان ، یکسر
یاد مهرورزی عنایت را
هر گز از یاد خود نبرده ام بخدا !
او که اکنون حکیم حاذق ماست
از کلاس شما ، طبیب هم بر خاست !
یاد آن ترکه های نرم !! انار !!!!!
بریجانی - آمد - بچه ها فرار !
علی کاظمی ، طبابتش ، مطلوب
می تراشد رگ دلت! ز رسوب !!
مسعود محنتی ، رئیس و پشنگ ! دارم از هر سه ، خاطرات قشنگ
یاد یار شفیق ، فیض خانی
صفدری و کریم یزدانی
منزوی ، نبی ئیان ، قره ئی
اصغر شکور و محمود نخعی !
مهربان دوستم فریدون ..هم
نگذاشت ، هرگز از دوستی برایم کم
راد مردی فراری از هر دود !
شهرتش : قدرت نما - حصاری بود
او که دیپلمش ریاضی بود - نفر سوم پزشکی بود { ولی امروز ، گشته دکتر مسعود خبازان }
نازنین دوستان من ....باری
مهربان یاور قدیم ......غفاری
اینک ای دوستان دیرینم :
یاوران عزیز و شیرینم
تا توانید ، در کنار هم
دور ریزید ، غصه ها و هر غم
توضیح اینکه چند بیت آخر را از گذشته به این مجموعه اضافه کرده ام .
مخلص همگی - رضا قوی فکر دی ماه ۹۵