انجمن دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اطلاعات و اخبار دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری + خاطرات + مقالات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

انجمن دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اطلاعات و اخبار دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری + خاطرات + مقالات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

انجمن دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری

با سلام خدمت همه دوستان و سروران گرامی . سالهاست که عده ای از فارغ التحصیلان دبیرستان جمعی از دوستان و اکثر معلمین را یافته اند و سالانه حدود سه گردهمائی جهت تجدید دیدار و یادآوری خاطرات و گپ و گفتگو و قیل و قال و قرار و مدار باهم دارند . هسته اولیه این تجمع که اکنون به شناسائی بیش از 390 نفر انجامیده با ده نفر از دانش آموختگان سال 50 شروع شده ، امید است به همت شما به تمام فارغ التحصیلان دکتر نصیری دسترسی پیدا کنیم . با آرزوی موفقیت برای همه شما رئیس دانا

بایگانی

معلم فداکار

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۱۱ ب.ظ

"ادهم مظفری" یکی از معلمانی بود که زندگی را به زیبایی سرود.
این معلم دلسوز وقتی می‌بیند که یکی از دانش‌آموزانش در رودخانه‌ی "کام" روستای "آلک" کامیاران (کردستان) افتاده خود را به آب می‌زند.
دانش‌آموز خود را نجات می‌دهد اما خود برای همیشه با آب‌ها همسفر می‌شود و چند روز بعد از آن، جسم بی‌جانش را در چند روستای پایین‌تر از آب می‌گیرند.
سال‌ها از این حادثه گذشت.
 من در روابط عمومی اداره‌ی کل آموزش و پرورش استان (سال 1378) مشغول خدمت بودم که از طرف یکی از دوستان شاعرم به نام "ماشاءالله فرمانی" شعری از سوی دانش آموز نجات یافته خطاب به معلم فداکارش به دستم رسید که شعر ایشان را در ماهنامه‌ی اداره‌ی کل آموزش و پرورش کردستان چاپ کردم که با استقبال زیادی روبه‌رو شد.

شعری خطاب به معلم فداکار از زبان دانش آموز نجات یافته:

مونسم، آموزگارم، یاورم
روشنی‌بخش تمام باورم
ای همه زیبایی و مهر و گذشت
روزهای با تو بودن چون گذشت؟!
دست‌های گرم تو، کی سرد شد
باغ سبز سینه‌ات کی زرد شد
مهربانی‌های تو رفته کجا
من چرا دیگر نمی‌بیینم تو را
همدمم، حالا کجا داری مکان
من کجا گیرم ز تو آخر نشان
ادهمم حالا دبستانت کجاست
باغبانم، باغ و بستانت کجاست
باز درس جان‌فشانی می‌دهی
تو ز جای خود نشانی می‌دهی
هیچ می‌دانی که بی تو خسته‌ام
دل فقط بر خاطراتت بسته‌ام
هیچ می‌دانی امیدم مرده است
طاقتم را آب با خود برده است
هیچ می‌دانی پریشان گشته‌ام
در خودم صد بار ویران گشته‌ام
درد دوری، شانه‌هایم کرده خم
خانه‌ی قلبم شده مأوای غم
هیچ می‌دانی که در آن روز تار
بی تو من تا کَی کشیدم انتظار
بی تو من تا کی شکستم پیش رود
بی تو من تا کی نشستم پیش رود
تا که باز آیی، بگویم حال خود
غصه‌ها و تلخی احوال خود
تا که باز آیی بگویم نازنین
من کمک می‌خواستم، تنها همین
چون‌که افتادم میان آب رود
چون نبردم از تقلا هیچ سود
چون نبود آن‌سو، کسی غیر از شما
مهربان و مونس و درد آشنا
من ندانستم که کارم اشتباست
رود "کام" روستا هم بی‌وفاست
من ندانستم مرا بینی به آب
می‌دهی از کف، تمام صبر و تاب
می‌زنی خود را به سیلاب و خطر
می‌شوی با آب دریا همسفر
من ندانستم که بی من می‌روی
در میان آب‌ها گم می‌شوی
من ندانستم که تنها می‌شوم
در غم تو ناشکیبا می‌شوم
ورنه می‌ماندم در آن‌جا بی‌صدا
تا نیایی تو میان آب‌ها
ادهمم، حالا ز تو شرمنده‌ام
بی تو این‌جا یک گل پژمرده‌ام
مانده‌ام در حسرت دیدار تو
در عجب هستم از آن ایثار تو
باز می‌خواهم تو را قدر جهان
دوستت دارم به قدر آسمان
نوگل عمرت اگر چیدم ببخش
کودکی بودم نفهمیدم ببخش
تا ابد یادت برایم زنده است
سینه‌ام از عشق تو آکنده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۰۹
محمد علی رئیس دانا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی