انجمن دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اطلاعات و اخبار دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری + خاطرات + مقالات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

انجمن دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . اطلاعات و اخبار دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری + خاطرات + مقالات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

انجمن دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری

با سلام خدمت همه دوستان و سروران گرامی . سالهاست که عده ای از فارغ التحصیلان دبیرستان جمعی از دوستان و اکثر معلمین را یافته اند و سالانه حدود سه گردهمائی جهت تجدید دیدار و یادآوری خاطرات و گپ و گفتگو و قیل و قال و قرار و مدار باهم دارند . هسته اولیه این تجمع که اکنون به شناسائی بیش از 390 نفر انجامیده با ده نفر از دانش آموختگان سال 50 شروع شده ، امید است به همت شما به تمام فارغ التحصیلان دکتر نصیری دسترسی پیدا کنیم . با آرزوی موفقیت برای همه شما رئیس دانا

بایگانی

من و همکلاسی های عزیزم ( 12 ) به قلم عباس صفدری

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۱۵ ب.ظ

من و همکلاسی های عزیزم  ( 12 )

وقتی وارد  دانشگاه تهران شدم، حال و هوای دیگری داشتم.
باران شبانگاهی ،هوای مطبوع  و دلپذیری.را به ارمغان آورده بود. زمین خیس بود و شادابی  مهر ماه سال 54  را حس می کردم.
هوای بهاری  بیست و دوم تیر ماه  96  چنان بچه ها را به وجد آورده بود که بعضی ها صبح زود ،مقابل  مجسمه فردوسی  منتظر حضور  دیگران  بودند.
وزش باد خنک و ملایم  ،درختان چنار را برقص آورده بود. پس از
سالها جدایی،  دوباره شاداب و جوان ،بسوی دانشکده ادبیات
پر می کشیدند. نه موی سپید و پای ناتوان و نه قامت خمیده،
مانع دیدارشان نبود. شور و نشاط جوانی را در نگاه یکدیگر
جستجو  می کردند. یکی یکی از دور پدیدار  شدند. نگاه منتظرشان بدنبال دوستان دیگری بود که شاید بیایند.
رستمی و آل داود  و    میرزا ابولقاسم ،چون خواهران  گمگشته یکدیگر را در آغوش کشیدند.
ملا نظر ، هوشیار و مصمم با چشمانی تیزبین ،همتی ،مشتاق و کنجکاو  و شوریده حال - شریفی ،متفکر و خموش  و غوغا در درون - چیمه ای،همچنان آرام و درونگرا  - رستمی ،سرحال و سرزنده و استوار- تارخ و همسرش، گرم و متین و با وقار و
صمیمی- برنامه ای،سپید از جور زمانه، متواضع و دلسوز- کاشانی،همچنان خجول و پر تلاش-.اخلاقی و همسرش،با نشاط و
سرحال- خوش کلام،به  ظاهر آرام،ولی پر تلاش و پر جنب و جوش- روز بخشیان،شاداب و قرص و محکم- فراهانی خندان و
متحیر- طلوعی ،خجول ومتواضع- رکنی،شاد و با تجربه  - ........
آمدند  تا بار دیگر  شور نشاط جوانی را تجربه کنند.
                          ***********
ناگهان سروشی برخاست تا فرزندان خود را در آغوش  گیرد : :
عزیزان من ،شور  و هیجان  شما  مرا زنده کرد.
                          ************
از بدو ورودتان  شما را نظاره گر بودم. هر روز از کنارم  گذشتید
و  توجهی نداشتید.
گاه با کروات و گاه با پاپیون- گاه شلوار تنگ و گاه  گشاد- گاه
با کلاه و گاه بی کلاه  - گاه موی بلند و گاه تراشیده  - گاه  با یقه باز و گاه بسته  ............. 
یکدیگر را دوست  داشتید . در کنار من قول و قراری داشتید.
آمدید  زبان آموزید  تا فرهنگ خود را  اشاعه دهید.
آنقدر که به دستمال اتللو  و  دزدمونا توجه داشتید به من عنایت
نداشتید.
                               *******
این منم، "  حکیم ابوالقاسم فردوسی " سرآمد شاعران جهان.
بسی رنج بردم در این سال سی         عجم زنده کردم بدین پارسی.                       **  

               

" لشکر " من را   " lascar" نامیدند  -  " پردیس" من را " paradise  "نامیدند  - "نام " من را  " name " نامیدند  -
" نو  " من را  " new "  نامیدند - و..............
                                  ******
 فرزندان عزیزم؛  خود باشید و آزاده،  استوار باشید و پاینده .
بیاد داشته باشید؛
هر آن کس که شد کشته زیران سپاه .
بهشت برینش بود جایگاه.
ادامه دارد. ..........        صفدری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۳۰
محمد علی رئیس دانا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی